بی خبر از همجا بودم ! مثل همیشه !
پیام خصوصی برایم امده و دستور داد :تاکید می کنم دستور داد : بعد از نوشتن متن تبریک ات حتما حتما روی گزینه زخیره چرکنویس کلیک کن .یعنی متن ات رو انتشار نکن .
ولی نمی دانم از کجا می داند که می خواهم و می دانم که می خواهم تبریک بگویم
اینها همه نشات گرفته از همان غریزی عمل کردن در غریزی ترین و احساسی ترین وقتهاست
و اما بعد ....
نرگس خانم
بزرگ می شویم و به یاد می آوریم، تولدی را که خود دخیل نبوده ایم و جشن می گیریم ، تبریگ می گویم و شاید کادو هم بدهیم .رسم های که اگر بگوییم غلط است غلط می شمارندت و اگر بگوییم درست است در درست بودن بعضی افکارت خودت باید شک کنی .
بزرگ شدن به گذشت زمان و رسید ن تاریخی که دو رقم اولش 13 نیست بزرگ شدن به منش است به افکار ، به افکاری که اگر بزرگ نباشد همان کودک 10 ساله ای باید باشی که مثل همان قدیم ها چست وچابک باید بپری از لب جو دور شوی از خانه .
چشم روی هم بگذاریم ، شهریور سال دیگر است ، 31 شهریور سال دیگر و یک یا دو یا هزاران تبریک دیگر جاری می شود ، خودت را باید روبروی خودت بگذاری و از اینکه بزرگ شده ای یا نشده ای تعجب کنی !
مشکل بزرگ ما این است که واقعیتها رو نمی پسندیم و عادی بودن و مثل همه بودن برایم لذت بخش است و اگر جایی ، کسی را غیر عادی ببینیم یک شکر بر زبان می آوریم بر عادی بودن خودمان فخر می فروشیم .
پ.ن: این یک نصیحت نیست و نمی دانم شاید یک انشا فلکوریک باشد و شاید کاملن بی ربط
پ.ن ۱: ذخیره این گونه نوشته میشود
پ.ن۲: امیدوارم که منتشر بشود و فیلتر شامل حال ما نشود چون مدتهاست هرجا می نویسم می فیلترینم
پ.ن۳:راستی یادم رفت بگویم ؛ مبارک است
پ.ن۴: حرافی هم عالمی دارد
پ.ن۵: یک کادو هم طلب ما ( ما منظورم من است یعنی رستم پور )
سلام
ممنونم
تولدم روز ۲۱ شهریور هست نه ۳۱ :پی
کی بیام کادو رو بگیرم ؟! :دی